خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازجویی کردن
[فعل]
sorgulamak
/sɔrɡuɫamˈak/
فعل گذرا
صرف فعل
1
بازجویی کردن
بازپرسی کردن
1.Polis beni sorgulamak istiyor.
1. پلیس میخواهد از من بازجویی کند.
2.Polis hırsızı sorguluyor.
2. پلیس از دزد بازجویی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
sorgu
sopa
sonuçlanmak
sonuç
sonunda
sormak
soru
sorumlu
sorumluluk
sorumsuz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان