Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . شیر دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَرْضَعَ
فعل گذرا
1
شیر دادن
1.الدُّلْفِينُ مِنَ الحَيَوَانَاتِ اللَّبونَةِ الَّتِي تُرْضِعُ صِغَارَهَا.
دلفین از حیوانات پستانداری است که به بچههایش شیر میدهد.
2.جَاعَ الطِّفْلُ فَأَرْضَعَتْهُ أُمُّهُ.
آن کودک گرسنه شد، پس مادرش به او شیر داد.
کلمات نزدیک
خرب
اغتنم
أطاع
بلغ
سمك القرش
أعلى
أنفق
أوصل
تجمع
استغاث
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان