[فعل]

خَرَّبَ

فعل گذرا

1 ویران کردن خراب کردن، نابود کردن

  • 1.أَ نُخَرِّبُ مَا بَيْنَنَا بِأَيْدِينَا؟
    آیا آن‌چه را که بین ماست با دستان خود نابود کنیم؟
  • 2.خَرَّبَ الحَرِيقُ الشَّرَكَةَ!
    آتش‌سوزی آن شرکت را ویران کرد!
  • 3.لِمَاذَا خَرَّبْتَ بَيْتَكَ؟
    چرا خانه خود را خراب کردی؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان