[فعل]

أَصَابَ

فعل گذرا و ناگذر

1 برخورد کردن خوردن

  • 1.أَصَابَتْ سَفِينَتُهُم صَخْرَةً.
    کشتی آن‌ها به صخره‌ای برخورد کرد.
  • 2.أُصِيبَتْ بِحُمَّى صَيَّرَتْهَا طِفْلَةً عَمْيَاءَ بَكْمَاءَ.
    دچار تبی شد که او را کودکی نابینا، ناشنوا و لال گردانید.
  • 3.مُحَمَّد مَاهِرٌ سَهْمُهُ يُصِيبُ الهَدَفَ.
    محمد ماهر است، تیر او به هدف می‌خورد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان