Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . انبار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مَخْزَن
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مَخَازِن]
1
انبار
1.التَّدْخِينُ فِي هَذَا المَخْزَن مَمْنُوع.
سیگارکشیدن در این انبار ممنوع است.
2.عِنْدِي أَخْشَابٌ كَثِيرَةٌ فِي المَخْزَنِ.
من چوبهای زیادی در انبار دارم.
3.كَانَ المَخْزَنُ مَلِيئاً بِالْبَضَائِع.
انبار پر از کالا بود.
کلمات نزدیک
كشف
قاطع الرحم
غضبان
عجز
عدو
أداء
إذ
أصاب
فريق
انكسر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان