[اسم]

إِدَارَةُ المُرُور

قابل شمارش مذکر

1 اداره‌ راهنمایی و رانندگی

  • 1.جَاءَ شُرْطِيٌّ إِلَى المَدْرَسَةِ مِنْ إِدَارَةِ المُرُورِ لِشَرْحِ إِشَارَاتِ المُرُورِ.
    یک پلیس از اداره راهنمایی و رانندگی به مدرسه آمد، تا علائم راهنمایی و رانندگی را توضیح دهد.
  • 2.مَاذَا تَفْعَلُ فِي إِدَارَةِ المُرُور الآن؟
    اکنون در اداره راهنمایی و رانندگی چه کار می‌کنید؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان