Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . نزدیک شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اِقْتَرَبَ
فعل ناگذر
1
نزدیک شدن
اِقْتَرَبَ مِنْ
نزدیک شدن به
1. اِقْتَرِبْ مِنِّي وَ لَا تُفَكِّر فِي الأَيَّام المَاضِيَة.
1. به من نزدیک شوید و به روزهای گذشته فکر نکنید.
2. اِقْتَرَبَتْ سَيَّارُةٌ مِنْهُ وَ صَدَمَتْهُ.
2. ماشینی به او نزدیک شد و به او برخورد کرد.
کلمات نزدیک
أسوة
إدارة المرور
كتابة
مرحمة
قيام
أنصح
بكاء
تالي
تصادم
رقد
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان