Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . رهایی یافتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
تَخَلَّصَ
فعل ناگذر
1
رهایی یافتن
خلاص شدن
1.بِمُرُورِ الأَيَّامِ تَخَلَّصَ مِنْ شَرِّ ذُنُوبِهِ وَ عُيُوبِهِ لِالْتِزَامِهِ بِالصِّدْقِ.
با گذشت روزها بهخاطر پایبندی به راستگویی، از شر گناهان و عیبهایش رها شد.
2.لَا أَعْرِفُ كَيْفَ تَخَلَّصْتُ مِنَ المَشَاكِل.
من نمیدانم چگونه از شر مشکلات خلاص شدم.
3.يَجِبُ أَنْ تَتَخَلَّصِين مِنْه!
باید از شرش خلاص بشی!
کلمات نزدیک
إغلاق
مضيق
نهب
كريه
رفض
تلا
جيش
خاطب
سكن
ذاب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان