[فعل]

رَفَضَ

فعل گذرا

1 نپذیرفتن رد کردن

  • 1.جَاؤوا لَهُ بِهَدَايَا كَثِيرَةٍ، فَرَفَضَهَا.
    هدیه‌های بسیاری برای او آوردند، پس آن‌ها را رد کرد.
  • 2.لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَرْفُضَ طَلَبَهُ.
    نمی‌توانم درخواست او را رد کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان