Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . زندگی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
سَكَنَ
فعل ناگذر
1
زندگی کردن
1.سَارَ نَحْوَ الشَّمَالِ، حَتَّى وَصَلَ إِلَى قَومٍ يَسْكُنُونَ قُرْبَ مَضِيقٍ
بهسمت شمال حرکت کرد، تااینکه به قومی رسید که در نزدیکی تنگهای زندگی میکنند.
2.نَحْنُ نَسْكُنُ فِي الطَّابِقِ الثَّانِي.
ما در طبقه دوم زندگی میکنیم.
کلمات نزدیک
خاطب
جيش
تلا
تخلص
إغلاق
ذاب
هدى
رحب
عزم
دور
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان