Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . تعمیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
تَصْلِيح
غیرقابل شمارش
مذکر
1
تعمیر
تعمیرکردن
1.هُنَاكَ بَعْض الاَشْيَاء هُنَا تَحْتَاجُ إِلَى تَصْلِيح.
در اینجا برخی از چیزها به تعمیر نیاز دارند.
2.هُوَ جَاءَ لِتَصْلِيح سَيَّارَات مَدْرَسَتِنَا.
او آمد تا ماشینهای مدرسه ما را تعمیر کند.
کلمات نزدیک
اجتنب
دار
بطل
ليت
بعض الأحيان
أسس
حسد
حينئذ
استقام
عسر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان