Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . مشخص کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
حَدَّدَ
فعل گذرا
1
مشخص کردن
1.تَمْنَحُ هَذِهِ الجَائِزَةُ فِي كُلِّ سَنَةٍ إِلَى مَنْ يُفِيدُ البَشَرِيَّةَ فِي مَجَالَاتٍ حَدَّدَهَا.
این جایزه هر سال به کسی داده میشود که به بشریت در زمینههایی که مشخص کرده، سود برساند.
2.حَدَّدَ المُهَنْدسُ الأَرْضَ.
مهندس زمین را مشخص کرد.
3.حَدِّدْ مَكَاناً مُنَاسِباً لِلْإِخْتِبَار.
مکان مناسبی را برای آزمایش مشخص کنید.
کلمات نزدیک
دؤوب
شعير
صبي
صحح
قناة بنما
جلب شعيرة
خيبة الأمل
أبقى
أثمر
راح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان