[فعل]

حَدَّدَ

فعل گذرا

1 مشخص کردن

  • 1.تَمْنَحُ هَذِهِ الجَائِزَةُ فِي كُلِّ سَنَةٍ إِلَى مَنْ يُفِيدُ البَشَرِيَّةَ فِي مَجَالَاتٍ حَدَّدَهَا.
    این جایزه هر سال به کسی داده می‌شود که به بشریت در زمینه‌هایی که مشخص کرده، سود برساند.
  • 2.حَدَّدَ المُهَنْدسُ الأَرْضَ.
    مهندس زمین را مشخص کرد.
  • 3.حَدِّدْ مَكَاناً مُنَاسِباً لِلْإِخْتِبَار.
    مکان مناسبی را برای آزمایش مشخص کنید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان