[اسم]

رَائِحَة

قابل شمارش مونث
[جمع: رَوَائِح]

1 بو عطر، رایحه

  • 1.أَنَا أُحِبُّ رَائِحَةَ الزُّهُور.
    من رایحه گل‌ها را دوست دارم.
  • 2.غَلَبَتْ رَائِحَةُ العِطْرِ عَلَى رَائِحَةِ السَّمَكِ.
    بوی عطر بر بوی ماهی غلبه داشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان