[اسم]

رَاقِد

قابل شمارش مذکر
[جمع: رَاقِدُون] [مونث: رَاقِدَة]

1 بستری

  • 1.أُمُّهَا رَاقِدَةٌ فِي المُسْتَشْفَى.
    مادر او در بیمارستان بستری است.
  • 2.هَلْ تَدْرِي لِمَاذَا فَاطِمَة رَاقِدَة فِي المُسْتَشْفَى؟!
    آیا می‌دانید چرا فاطمه در بیمارستان بستری است؟!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان