Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . ساق پا
2 . رانندگی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
سَاق
قابل شمارش
مذکر
[جمع: سِيقَان]
1
ساق پا
1.الحَمْدُلله لَمْ أَفْقِد سَاقِي.
الحمدلله ساق پایم را از دست ندادم.
[فعل]
سَاقَ
فعل ناگذر
1
رانندگی کردن
1.مُحَمَّد يَسْتَطِيعُ أَنْ يَسُوقَ السَّيَّارَة.
محمد میتواند با ماشین رانندگی کند.
2.مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يَسُوقُ السَّيَّارَةَ فِي ذَلِكَ الوَقْتِ؟
چهکسی از شما در آن هنگام با ماشین رانندگی میکرد؟
کلمات نزدیک
يد
ذراع
صدغ
منخر
لسان
ركبة
قدم
بطن
سرة
ثدي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان