Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
يَد
قابل شمارش
مونث
[جمع: الأَيْدِي]
1
دست
1.إِرْفَعْ يَدكَ اليُمْنَى.
دست راستت را بلند کن.
2.شَعَرْتُ بِأَلَم فِي یَدِي.
در دستم احساس درد کردم.
3.يَعْمَلُ الإِنْسَان عَادَةً بِالْيَدِ اليُمْنَى.
انسان معمولاً با دست راست کار میکند.
کلمات نزدیک
ذراع
صدغ
منخر
لسان
نمش
ساق
ركبة
قدم
بطن
سرة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان