[فعل]

سَبَحَ

فعل ناگذر

1 شنا کردن

  • 1.مُحَمَّد يَسْتَطِيعُ أَنْ يَسْبَحَ بِسُرْعَة.
    محمد می‌تواند به‌سرعت شنا کند.
  • 2.هُوَ سَبَحَ فِي البَحْر.
    او در دریا شنا کرد.
  • 3.هُوَ سَبَحَ وَ أَنْقَذَ اِبْنَتِي مِنَ الغَرْقِ.
    او شنا کرد و دخترم را از غرق‌شدن نجات داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان