[فعل]

لَفَّ

فعل گذرا

1 پیچاندن

  • 1.أَرْجُو أَنْ تَلُفَّ لِي الهَدِيَّة بِوَرَقَةٍ جَمِيلَة.
    خواهشاً هدیه را برای من در یک کاغذ زیبا بپیچید.
  • 2.هي لَفَّتْ البَطَّانِيَّةَ حَولِي.
    او پتو را دور من پیچاند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان