[فعل]

صَدَقَ

فعل ناگذر

1 راست‌ گفتن

  • 1.أَنَا مُتِأَكِّدٌ هُوَ يَصْدُقُ لِأَنَّهُ لَيْسَ كَاذِباً.
    من مطمئن هستم که او راست می‌گوید، زیرا او دروغ‌گو نیست.
  • 2.مَا هُوَ رَأْيُكَ؟ مَنْ يَصْدُقُ؟ مَنْ يَكْذِبُ؟
    نظر شما چیست؟ چه‌کسی راست می‌گوید؟ چه‌کسی دروغ می‌گوید؟
[اسم]

صِدْق

غیرقابل شمارش مذکر

1 راستی راست‌گویی، صداقت

  • 1.قِيمَةُ الصِّدْقِ لَيْسَ بِقَلِيل.
    ارزش صداقت کم نیست.
  • 2.كَيْفَ لَيْسَ مُهِم لَكَ! إِنَّهَا مَسْأَلَة الصِّدْق.
    چطور برایتان مهم نیست! این مسئله صداقت است.
  • 3.مَنْ لَا يُحِبُّ الصِّدْقَ!
    چه‌کسی راست‌گویی را دوست ندارد!
[فعل]

صَدَّقَ

فعل گذرا

1 باور کردن باور داشتن

  • 1.أَنَا أُصَدِّقُ كَلَامَكَ يَا عَزِيزِي.
    من حرفت را باور دارم عزیزم.
  • 2.هَلْ تُصَدِّقُ أَنْ تَرَى فِي يَومٍ مِنَ الأَيَّامِ أَسْمَاكاً تَتَسَاقَطُ مِنَ السَّمَاءِ؟!
    آیا باور می‌کنی که ببینی در روزی از روزها ماهی‌هایی را که از آسمان می‌افتند؟!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان