[اسم]

رُجُوع

غیرقابل شمارش مذکر

1 بازگشت برگشتن

  • 1.أَنَا أَدْرِي مَا هُوَ سَبَبُ رُجُوعِكَ !
    من دلیل بازگشت شما را می‌دانم!
  • 2.رُجُوعُكِ جَعَلْتَنِي سَعِيداً جِدّاً.
    بازگشت شما مرا بسیار خوشحال کرد.
  • 3.مَا هُوَ سَبَبُ رُجُوعِكَ السَّرِيع مِنَ السَّفَرِ؟
    دلیل بازگشت سریع شما از سفر چیست؟
  • 4.هَلْ فَكَّرْتَ بِشَأْنِ رُجُوعِكَ إِلَى الفَرِيقِ ؟
    آیا به بازگشت به تیم فکر کرده‌اید؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان