[اسم]

قَصْد

غیرقابل شمارش مذکر

1 منظور

  • 1.أَنْتَ مَا فَهِمْتَ قَصْدِي. أَنَا مَا أَرَدْتُ أَنْ أَحْزِنَكَ.
    شما منظور من را متوجه نشدید. من نمی‌خواستم ناراحتت کنم.
  • 2.مَا هُوَ قَصْدُكَ؟
    منظورت چیست؟
[فعل]

قَصَدَ

فعل ناگذر

1 میانه‌روی کردن میانه‌رو بودن

  • 1.عَلَيْكَ أَنْ تَقْصِدَ فِي قَرَارِكَ.
    شما باید در تصمیمتان میانه‌رو باشید.
  • 2.وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ.
    در راه‌رفتنت میانه‌رو باش، و از صدایت بکاه.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان