[فعل]

عَابَ

فعل گذرا

1 عیب‌جویی کردن عیب‌دار کردن، عیب شمردن

  • 1.أَكْبَرُ العَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ.
    بزرگ‌ترين عيب آن است كه آنچه را در خود توست، براى ديگران عيب بشمارى.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان