[فعل]

فَعَلَ

فعل گذرا و ناگذر

1 انجام دادن کار کردن

  • 1.سَأَفْعَلُ ذَلِكَ وَلَكِن مِنْ أَجْلِكَ فَقَط.
    من آن را انجام خواهم داد، اما فقط به‌خاطر شما.
  • 2.لِمَاذَا تَرَكْتَ المَدْرَسَة؟ مَاذَا فَعَلْتَ!
    چرا مدرسه را ترک کردی؟ چی کار کردی!
  • 3.مَاذَا تَفْعَلُ الآن؟
    الان چی کار می‌کنی؟
  • 4.مَاذَا تَفْعَلُ فِي الجَامِعَةِ؟
    در دانشگاه چی کار می‌کنید؟
[اسم]

فِعْل

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَفْعَال]

1 کار عمل

  • 1.نَتِيجَةُ هَذَا الفِعْل لَيْسَتْ سِوَى الفَشَل.
    نتیجه این عمل چیزی جز شکست نیست.
  • 2.هَلْ هَذَا الفِعْل صَحِيح؟
    آیا این کار صحیح است؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان