[عبارت]

den Stein ins Rollen bringen

/deːn ʃtaɪn ɪns ʁɔlən bʁɪŋən/

1 روندی را آغاز کردن انگیزه دادن، کاری را به حرکت درآوردن

  • 1.Seine Beschreibung hat den Stein ins Rollen gebracht. Die Polizei konnte die beiden Täter gestern fassen.
    1. توصیف او روند را آغاز کرد. دیروز پلیس توانست هر دو مجرم را دستگیر کند.
  • 2.Wir wollen erste Gedanken äußern und damit den Stein ins Rollen bringen
    2. ما می‌خواهیم اولین ایده ها را بیان کنیم و به این وسیله موضوع را به حرکت در بیاوریم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "سنگ را به حالت گرد در آوردن" است و از آن جهت که سنگ دایره شکل سبب ایجاد بهمن می‌شود کنایه از "روندی را آغاز کردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان