واژه doch در این کاربرد تنها یک نشانه تأکید است، نمیتوان آن را بهطور مستقیم ترجمه کرد و بیشتر بهصورت محاورهای استفاده میشود.
2
بابا (بیان دستور)
دیگه
1.Bring doch gleich etwas zu trinken mit!
1.
یه چیزی هم برای نوشیدن بیار بابا!
2.Komm doch mal her!
2.
بیا اینجا دیگه!
3.Komm doch!
3.
بیا بابا!
کاربرد حرف doch
در این کاربرد doch معنایی تا حدی مشابه "بابا" در فارسی محاورهای دارد. به مثال زیر توجه کنید:
!Komm doch (بیا بابا!)
در این کاربرد doch به نوعی نشانهای است که جمله را از حالت رسمی خارج و عامیانه میکند، همچنین بیشتر در جملات امری استفاده میشود.
3
راستی
1.Was sollte ich doch bestellen?
1.
راستی چی بود میخواستم سفارش بدم؟
2.Wie ist doch gleich sein Name?
2.
راستی اسمش چی بود؟
4
که (رفع شک و تردید)
1.Das schaffst du doch hoffentlich?
1.
تو که انشالله از پسش برمیآیی؟ (آره؟)
2.Du verlässt mich doch nicht?
2.
تو که من را تنها نمیگذاری؟ (نه؟)
5
چقدر (بیان تعجب)
عجب، چه
1.Das ist doch eine Gemeinheit!
1.
عجب خفتی!
2.Das ist doch zu dumm!
2.
چقدر این احمقانه است!
6
[نشانه تأکیدی در وجه شرطی]
1.Hätte ich das doch nie getan!
1.
ای کاش آن را هرگز انجام نمیدادم!
2.Wenn er doch endlich käme!
2.
آخر ای کاش او میآمد!
[قید]
doch
/dɔx/
غیرقابل مقایسه
7
با این حال
در نهایت
مترادف و متضاد
allerdings
dennoch
gleichwohl
trotzdem
1.Ich rede schnell und doch deutlich.
1.
من سریع میخوانم و با این حال واضح.
2.Sie ist dann doch gekommen.
2.
او در نهایت آمد.
3.Sie ist stark erkältet und doch geht sie zur Arbeit.
3.
او سرماخوردگی بدی دارد و با این حال سر کار میرود.
کاربرد واژه doch به معنای با این حال
doch در این کاربرد معادل دقیقی و ثابتی در فارسی ندارد. در این کاربرد doch نشان میدهد که با وجود شرایطی خاص در نهایت چیزی انجام میشود. یا نشان میدهد شرایط خاص وجود داشته که در نهایت به شکلی ختم میشود. به مثال زیر توجه کنید:
'.Ich rede schnell und doch deutlich' (من سریع میخوانم و با این حال واضح.)
در اینجا doch نشان میدهد که با وجود سریع خواندن باز هم واضح خواندن حفظ میشود. مثال بعدی معنی دیگر این واژه را نشان میدهد:
'.Sie ist dann doch gekommen' (او در نهایت آمد.)
در این مثال doch نشان میدهد که شرایط نیامدن او در نهایت تمام شده و او آمدهاست.
8
بله
چرا
1.- Du bist nicht klug. - Doch bin ich.
1.
- تو باهوش نیستی - چرا هستم.
2.Bist du nicht eingeladen? Doch!
2.
تو دعوت نشدهای؟ - چرا! (شدم)
3.Isst du kein Fleisch? – Doch, manchmal schon.
3.
آیا گوشت نمیخوری؟ - چرا، گاهی.
کاربرد واژه doch به معنای بله
در این کاربرد واژه doch معنایی مشابه "چرا" در فارسی دارد. در زبان فارسی زمانی که سوال به صورت منفی مطرح شود ما به جای جوابدادن با بله با چرا جواب میدهیم (مگه با ما نمیآیی؟ - چرا!). در آلمانی هم در این کاربرد از doch برای پاسخ مثبت دادن استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید:
- ?Bist du nicht eingeladen (تو دعوت نشدی؟)
- !Doch (چرا!)
در این مثال Doch در واقع یک جواب مثبت و به معنای بله است.