[فعل]

gehorchen

/ɡəˈhɔʁçn̩/
فعل ناگذر
[گذشته: gehorchte] [گذشته: gehorchte] [گذشته کامل: gehorcht] [فعل کمکی: haben ]

1 اطاعت کردن فرمان بردن

  • 1.Der Hund ist lieb, aber er gehorcht nicht.
    1. سگ نازنینی است ولی فرمان نمی‌برد.
  • 2.Mein Junge ist so gut erzogen, dass er mir immer gehorcht.
    2. پسر من آن‌چنان تربیت شده‌است که همیشه از من اطاعت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان