[اسم]

das Hilfsmittel

/ˈhɪlfsˌmɪtl̩/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Hilfsmittel] [ملکی: Hilfsmittels]

1 وسیله کمکی ابزار کمکی

مترادف و متضاد Arbeitshilfe Instrument Rüstzeug
  • 1.Drohungen und Gewalt waren ihre Hilfsmittel, um die Gefangenen gefügig zu machen.
    1. تهدید و خشونت ابزار کمکی آن‌ها برای مطیع کردن زندانی‌ها بودند.
  • 2.Sie dürfen technische Hilfsmittel anwenden.
    2. شما اجازه دارید از ابزار کمکی فنی استفاده کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان