[اسم]

der Himmel

/ˈhɪməl/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Himmel] [ملکی: Himmels]

1 آسمان

  • 1.Am Himmel ist keine Wolke zu sehen.
    1. در آسمان هیچ ابری دیده نمی‌شود.
  • 2.Wir hatten im Urlaub so tolles Wetter. Immer Sonne und blauer Himmel.
    2. ما در تعطیلات آب و هوای فوق العاده‌ای داشتیم. همیشه آفتاب و آسمان آبی.

2 بهشت

  • 1.,,Die guten Menschen kommen in den Himmel", erzählte der Pfarrer den Kindern.
    1. کشیش برای کودکان تعریف کرد که "انسان‌های خوب به بهشت می‌روند."
  • 2.Viele Menschen glauben an Himmel und Hölle.
    2. بسیاری از مردم به بهشت و جهنم اعتقاد دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان