Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مهمان شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
hospitieren
/hɔspiˈtiːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: hospitierte]
[گذشته: hospitierte]
[گذشته کامل: hospitiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مهمان شدن
اقامت کردن (برای کارآموزی)
1.Dürfen wir einmal beim Unterricht hospitieren?
1. آیا میتوانیم یکبار مهمان درس شما بشویم؟
2.Ich bin nicht regulär für ein Studium eingeschrieben, sondern hospitiere nur.
2. من برای یک رشته منظم ثبت نام نمیکنم بلکه مهمان میشوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hospitation
hospital
hosenanzug
hose
hortensie
hospiz
hostel
hostie
hotel
hotelbar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان