[اسم]

der Knopf

/knɔpf/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Knöpfe] [ملکی: Knopf(e)s]

1 دکمه

  • 1.An der Bluse fehlt ein Knopf.
    1. روی بلوز یک دکمه کم است.
  • 2.Der Fahrstuhl kommt nicht. – Sie müssen auf den Knopf drücken.
    2. آسانسور نمی‌آید. - شما باید دکمه را فشار دهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان