Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . نان سیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
das Knoblauchbrot
/knoːblaʊxbʁoːt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: knoblauchbrote]
[ملکی: knoblauchbrot(e)s]
1
نان سیر
1.Knoblauchbrot mit Tomate und käse.
1. نان سیر به همراه گوجه و پنیر.
2.Sie hat Spaghetti und Knoblauchbrot gemacht.
2. او اسپاگتی و نان سیر درست کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
knoblauch
knobeln
knittern
knistern
knirschen
knoblauchzehe
knochen
knochenjob
knochig
knopf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان