[اسم]

der Knochen

/ˈknɔχn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Knochen] [ملکی: Knochens]

1 استخوان

  • 1.Der Knochen ist gebrochen.
    1. استخوان شکسته است.
  • 2.Ich bin hingefallen. Jetzt tun mir alle Knochen weh.
    2. من افتادم. حالا همه استخوان هایم درد می کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان