[اسم]

die Pfanne

/ˈpfanə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Pfannen] [ملکی: Pfanne]

1 ماهی‌تابه

  • 1.Nimm die dunkle Pfanne, die ist besser zum Braten!
    1. ماهی‌تابه تیره را بگیر، آن برای سرخ کردن بهتر است.
  • 2.Sie brät das Fleisch in einer Pfanne an.
    2. او گوشت را در یک ماهی‌تابه سرخ می‌کند.

2 کاسه مفصل مفصل توپی

مترادف و متضاد Gelenkpfanne
  • 1.Der Knochen hat sich aus der Pfanne entfernt.
    1. استخوان از کاسه مفصل جدا شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان