[اسم]

das Schuldgefühl

/ˈʃʊltɡəˌfyːl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Schuldgefühle] [ملکی: Schuldgefühl(e)s]

1 احساس گناه

  • 1.Die Europäer hatten nach der Entkolonialisierung Schuldgefühl.
    1. اروپایی‌ها بعد از استعمارزدایی احساس گناه داشتند.
  • 2.Du hast gelernt, dein Schuldgefühl mit Wut zu verbergen.
    2. تو یاد گرفتی که احساس گناهت را با خشم پنهان کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان