1.Bevor ich geheiratet habe, habe ich mir erst ein bisschen den Wind um die Nase wehen lassen.
1.
من قبل از اینکه ازدواج کنم، اول از همه مقداری دنیا را دیدم.
2.Sind Sie ein junger Abenteurer, der sich europaweit den Wind um die Nase wehen lassen möchte?
2.
آیا شما یک جوان ماجراجو هستید که به دنبال کسب تجربه در سرتاسر اروپا هست؟
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "به باد اجازه وزیدن به دور بینی دادن" است. باد در اینجا به عنوان نمادی برای تجربههای گوناگونی که مسافر توانایی کسب آنها را دارد، استفاده شدهاست.