[فعل]

zerfließen

/t͡sɛɐ̯ˈfliːsn̩/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: zerfloss] [گذشته: zerfloss] [گذشته کامل: zerflossen] [فعل کمکی: haben ]

1 آب ‌شدن ذوب ‌شدن

مترادف و متضاد flüssig werden schmelzen
  • 1.Die Butter zerfließt in der Sonne.
    1. کره در آفتاب ذوب می‌شود.
  • 2.Schnee zerfließt in der Sonne.
    2. برف در خورشید آب می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان