[اسم]

der Zufall

/ˈt͡suːˌfal/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Zufälle] [ملکی: Zufalls]

1 اتفاق تصادف، پیش آمد، تقارن

  • 1.Durch Zufall habe ich gehört, dass die Wohnung frei ist.
    1. از روی اتفاق [اتفاقی] من شنیدم که این آپارتمان خالی است.
  • 2.Durch Zufall habe ich meinen Schlüssel wiedergefunden.
    2. اتفاقی من کلیدم را دوباره پیدا کردم.
  • 3.So ein Zufall, dass ich dich hier treffe.
    3. چه تصادفی که من تو را اینجا می بینم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان