Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بسیار زیاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[تخصیص گر]
a metric shitload of
/ɐ mˈɛtɹɪk ʃˈɪtloʊd ʌv/
1
بسیار زیاد
کلی
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
a lot of
a shit ton
a metric shitload of work
کلی کار
I'm sorry, I can't come on the trip this weekend. I've got a metric shitload of work to catch up on.
متاسفم، این آخر هفته نمیتوانم به سفر بیایم. کلی کار دارم که باید به آنها رسیدگی کنم.
a metric shitload of trouble
دردسر بسیار زیاد
You're going to be in a metric shitload of trouble if you get caught.
در دردسر بسیار زیادی میافتی اگر گیر بیفتی.
تصاویر
کلمات نزدیک
a shit ton of
rare as rocking horse shit
up shit creek
stick like shit to a shovel
built like a brick shithouse
deep shit
be on some other shit
be shitting it
beat the shit out of
diddly shit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان