[اسم]

absolution

/ˌæbsəˈluʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آمرزش (گناهان) عفو، تبرئه، برائت

معادل ها در دیکشنری فارسی: آمرزش مغفرت
مترادف و متضاد exoneration forgiveness punishment
  • 1.absolution from the sentence
    1. تبرئه از حکم
  • 2.absolution from the sins
    2. آمرزش گناهان
  • 3.the jury gave Angela absolution.
    3. هیئت منصفه "آنجلا" را تبرئه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان