Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . موافقت کردن
2 . جلوس کردن (بر تخت پادشاهی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to accede
/ækˈsid/
فعل ناگذر
[گذشته: acceded]
[گذشته: acceded]
[گذشته کامل: acceded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
موافقت کردن
پذیرفتن
مترادف و متضاد
accept
agree
refuse
1.My boss did not accede to my request.
1. رئیسم با درخواست من موافقت نکرد.
2
جلوس کردن (بر تخت پادشاهی)
(به مقام یا جایگاهی) رسیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جلوس کردن
1.Queen Victoria acceded to the throne in 1837.
1. ملکه ویکتوریا در سال 1837 به مقام شاهبانویی رسید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
acar
academy award
academy
academism
academicism
accede to
accelerate
accelerator
accelerator pedal
accent
کلمات نزدیک
acc
acarus
acarpous
acari
acanthus
accelerate
acceleration
accelerative
accelerator
accelerator board
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان