[اسم]

acoustics

/əˈkustɪks/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پژواک‌شناسی (فیزیک) صوت‌شناسی، علم اصوات

معادل ها در دیکشنری فارسی: صوت‌شناسی آکوستیک
  • 1.I lectured on acoustics.
    1. من در باب پژواک‌شناسی سخنرانی کردم.

2 کیفیت صدا ویژگی‌های سالن تئاتر و... از لحاظ کیفیت صدا

  • 1.The acoustics of the new concert hall are excellent.
    1. کیفیت صدای سالن کنسرت جدید عالی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان