Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به دست آوردن
2 . آموختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to acquire
/əˈkwaɪər/
فعل گذرا
[گذشته: acquired]
[گذشته: acquired]
[گذشته کامل: acquired]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به دست آوردن
صاحب شدن، خریدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به دست آوردن
کسب کردن
formal
مترادف و متضاد
get
obtain
lose
to acquire something
صاحب چیزی شدن [چیزی را خریدن]
1. He acquired the firm in 2008.
1. او در سال 2008 صاحب شرکت شد.
2. She acquired the painting at a sale for the princely sum of £25.
2. او نقاشی را در یک حراجی با قیمت خوب 25 پوند خرید.
2
آموختن
فرا گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یاد گرفتن
مترادف و متضاد
learn
to acquire something
چیزی آموختن
to acquire knowledge
دانش آموختن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
acquaintance
acquaint
acoustic meatus
acoustic guitar
acoustic
acquisition
acquit
acre
acrid
acridid
کلمات نزدیک
acquirable
acquiescently
acquiescent
acquiescence
acquiesce
acquire a taste for
acquired
acquired character
acquired taste
acquirement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان