[صفت]

aggrieved

/əˈgrivd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: most aggrieved] [حالت عالی: most aggrieved]

1 رنجیده ستمدیده، آزرده

معادل ها در دیکشنری فارسی: متالم متاثر
مترادف و متضاد distressed injured wronged
  • 1.The foreman mercilessly overworked his aggrieved employees.
    1. آن مدیر بی رحمانه از کارمندان رنجیده اش (بیش از حد) کار کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان