[قید]

aggressively

/əˈgres.ɪv.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تهاجمی پرخاشگرانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تجاوزکارانه دشمنانه
  • 1.Small children often behave aggressively.
    1. بچه های کوچک اغلب پرخاشگرانه رفتار می کنند.
  • 2.They played more aggressively in the second half.
    2. آنها در نیمه دوم تهاجمی تر بازی کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان