Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رنجش
2 . تشدید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
aggravation
/ˌægrəˈveɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رنجش
آزار، اذیت
مترادف و متضاد
annoyance
exasperation
nuisance
1.She decided that no amount of money is worth the aggravation.
1. او تصمیم گرفت که هیچ میزانی [مبلغی] از پول، ارزش این رنجش را ندارد.
2
تشدید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشدید
مترادف و متضاد
exacerbation
تصاویر
کلمات نزدیک
aggravating
aggravated
aggravate
aggrandizement
aggrandize
aggregate
aggregation
aggression
aggressive
aggressively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان