[صفت]

aggravating

/ˈægrəˌveɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more aggravating] [حالت عالی: most aggravating]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اعصاب خرد کن تشدید‌کننده

informal
مترادف و متضاد annoying frustrating pleasing
  • 1.The aggravating delay was caused by road repairs.
    1. تاخیر اعصاب خرد کن به خاطر تعمیرات جاده ای بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان