[اسم]

alibi

/ˈæləbaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مدرک دال بر عدم حضور در صحنه جرم بهانه

  • 1.The suspects all had alibis for the day of the robbery.
    1. مظنونین همگی مدارکی دال بر عدم حضور در صحنه جرم در روز دزدی داشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان