[فعل]

to allege

/əˈlɛʤ/
فعل گذرا
[گذشته: alleged] [گذشته: alleged] [گذشته کامل: alleged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادعا کردن مدعی شدن، اظهار کردن (معمولا بدون مدرک)

مترادف و متضاد assert claim declare
  • 1.he alleged that he had been assaulted.
    1. او ادعا کرد که به او حمله شده است.
  • 2.she alleged that the boy had hit her.
    2. او مدعی شد که آن پسر او را زده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان