[اسم]

apple

/ˈæpəl/
قابل شمارش

1 سیب

معادل ها در دیکشنری فارسی: سیب
apple sauce/pie/tree
سس/پای/درخت سیب
  • Do you want apple sauce?
    سس سیب می‌خواهید؟
to peel an apple
سیب پوست کردن
  • Would you peel the apple for me?
    سیب را برایم پوست می‌کنی؟
کاربرد واژه apple به معنای سیب
واژه apple به معنای سیب به میوه گرد با پوستی براق به رنگ‌های قرمز، سبز و زرد گفته می‌شود که بافتی نرم و سفید رنگ دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان