Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اسقف اعظم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
archbishop
/ˌɑːrtʃˈbɪʃəp/
قابل شمارش
1
اسقف اعظم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسقف اعظم
1.He was made Archbishop of Milan.
1. او اسقف اعظم میلان شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
archangel
archaism
archaic
archaeology
archaeologist
archbishopric
archdiocese
archduchess
archduke
arched
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان